عَنْ جَابِرٍ (رضی الله عنه) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِنَّ إِبْلِیسَ یَضَعُ عَرْشَهُ عَلَى الْمَاءِ، ثُمَّ یَبْعَثُ سَرَایَاهُ، فَأَدْنَاهُمْ مِنْهُمَنْزِلَةً أَعْظَمُهُمْ فِتْنَةً، یَجِیءُ أَحَدُهُمْ فَیَقُولُ: فَعَلْتُ کَذَا وَکَذَا، فَیَقُولُ: مَا صَنَعْتَ شَیْئًا، قَالَ، ثُمَّ یَجِیءُ أَحَدُهُمْفَیَقُولُ: مَا تَرَکْتُهُ حَتَّى فَرَّقْتُ بَیْنَهُ وَبَیْنَ امْرَأَتِهِ، قَالَ: فَیُدْنِیهِ مِنْهُ وَیَقُولُ: نِعْمَ أَنْتَ» قَالَ الأَعْمَشُ: أُرَاهُقَالَ «فَیَلْتَزِمُهُ». (م/2813)
جابر (رضی الله عنه) میگوید: رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «ابلیس تختش را روی آب میگذارد؛ سپس لشکریانش را میفرستد (تا مردم را دچار فتنه کنند. ) و کسی از میان آنها به او نزدیکتراست که فتنهی بزرگتری ایجاد کند. بعد از آن، یکی از لشکریانش میآید و میگوید: فلان و فلان کار را انجام دادم. ابلیس به او میگوید: هیچکاری انجام ندادهای. سپس یکی دیگر از لشکریانش میآید و میگوید: فلانی را رها نکردم تا اینکه او و همسرش را از یکدیگر جدا ساختم. ابلیس او را به خودش، نزدیک میکند و میگوید: چهفرد نیکی هستی». و در روایت اعمش آمده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «آنگاه ابلیس او را در بغل میگیرد».