ﺳﺆﺍﻝ : ﻋﻠﻤﺘﻬﺎﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﻩ ﻭ ﺭﺿﺎﯾﺘﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺟﻮﺍﺏ : ﺟﻮﺍﺏ ﺁﺳﺎﻥ ﻭ ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ، ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ . ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﯾﺎﻓﺘﯽ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﻓﻮﺍﺣﺶ ﻭ ﻣﻨﮑﺮﺍﺕ ﺩﻭﺭﯼ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﺭﯼ ﻭ ﺧﺬﻻﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺁﻭﺭﺩﻩ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﯾﺎﻓﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﯿﺎﺱ ﺳﻨﺠﺶ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ .
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺑﺮﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ، ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺭﻭﺯﻩ ﺳﻨﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻘﺮﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ، ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ، ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﻧﺸﺴﺘﯽ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﻼﻭﺕ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﻓﻮﺍﺣﺶ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﯼ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯾﻮﺳﻒ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : « ﮐَﺬَٰﻟِﮏَ ﻟِﻨَﺼْﺮِﻑَ ﻋَﻨْﻪُ ﺍﻟﺴُّﻮﺀَ ﻭَﺍﻟْﻔَﺤْﺸَﺎﺀَ ۚ ﺇِﻧَّﻪُ ﻣِﻦْ ﻋِﺒَﺎﺩِﻧَﺎ ﺍﻟْﻤُﺨْﻠَﺼِﯿﻦَ » ( ﯾﻮﺳﻒ 24/ ) « ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﻼ ﻭ ﺯﻧﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻭﺭ ﺳﺎﺯﯾﻢ . ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﻭ ﮔﺰﯾﺪﻩﯼ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ . »
ﭘﺲ ﻋﺒﺎﺩﺍﺗﺖ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﺼﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﻗﺮﺍﺭﺩﻩ، ﺑﺈﺫﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺪﯼﻫﺎ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ .
ﺷﯿﺦ ﺧﺎﻟﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍﺷﺪ
ﺗﺮﺟﻤﻪ : ﻃﺎﺭﻕ ﻧﺎﺩﺭﯼ
مساله ای که برای انسان در مرتبه ی بسیار بالا قرار دارد، سعادت و خوشبختی ابدی است و بهترین چیزها، چیزی است که وسیله ی رسیدن به این خوشبختی و سعادت است.
انسان هرگز به سعادت دست نخواهد یافت جز با انجام عمل صالح و اعمال صالح هرگز به دست نمی آیند جز با آگاه شدن و علم به کیفیت انجام آنها، پس اصل در سعادت دنیا و آخرت کسب علم [به منظور انجام بهترین عمل است]، در نتیجه بهترین عمل کسب علم است».
المهذب من الاحیاء(۴۶/۱)
من بیشتر زندگی خود را هم از نظر فیزیکی و هم احساسی در درد و رنج بسیار گذرانده ام. یک تصادف سخت در سال 2003 مشکلات من را به مراتب بدتر کرد. در حالی که سوار دوچرخه بودم، یک تاکسی به من زد که به چندین عمل جراحی سخت و مشکلات جسمی متعدد انجامید و این مشکلات به مدت نه سال ادامه یافت. من بیش از 15 داروی مختلف مصرف می کردم و در تاریخ ششم مارچ سال 2012 من برای بار چندم در بیمارستان بستری شدم. تجربۀ نزدیک به مرگم در ساعت دوی صبح نهم مارچ اتفاق افتاد…
به یاد دارم که می دانستم یک حملۀ صرع در شرف رخ دادن است و مچ دست و پای خود را با ملحفه بستم تا تکان های شدید بدنم دیگران را نترساند. می دانستم که مرگم نزدیک است و این مسئله ای نبود. دیگر از این همه درد و مریضی خسته شده بودم. حملۀ صرع شروع شد و من رفتم…
خود را در یک فضای تهی که رنگ خاکستری خیلی روشن و نقره ای داشت یافتم. سپس خود را در حال ایستادن روی سطحی یافتم که سطح سیارۀ زمین نبود. می دانستم که به سوی دیگر گذر کرده ام. مسحور زیبایی زمین الماس گونۀ آنجا شده بودم که گویی چیزی بین کریستال کوارتز و مرمر سفید بود. در همه جا قطعات بزرگ و بلند الماس که از زمین بیرون زده بودند دیده می شدند. آنها چنان صیقلی بوده و برق می زدند که نمی خواستم از این منظره چشم بردارم. من که ذاتاً شخص کنجکاوی هستم، به دور و اطراف نگریستم تا ببینم چه چیزهای دیگری آنجا است. در سمت چپم یک آسمان عظیم به رنگ آبی کریستالی دیدم و یک آبشار زیبا و چمن های سبز و زنده که در اطراف آبشار روییده بودند. یک دروازه عظیم سنگی آنجا بود که با خود فکر کردم باید دروازۀ بهشت باشد. نگاه کردم که ببینم این دروازه تا کجا کشیده شده است. به نظر می رسید که به گونه ای تا بی نهایت رفته و با افق ممزوج شده بود.
سپس صدایی را شنیدم که با من سخن گفت. در آن طنین یک صدای نیرومند و مقتدر و در عین حال نرمی و شیرینی پر از مهر و عطوفت بود. صدا به من گفت:
«تو اینجا هستی، زیرا بسیار به سوی من آمده ای»
فهمیدم که تمام دعاها و مناجاتم شنیده شده و ...
عَنْ عَمَّتِهِ، امْرَأَةِ أَبِی حُمَیْدٍ السَّاعِدِیِّ أَنَّهَا جَاءَتِ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، إِنِّی أُحِبُّ الصَّلَاةَ مَعَکَ، فَقَالَ: « قَدْ عَلِمْتُ أَنَّکِ تُحِبِّینَ الصَّلَاةَ مَعِی، وَصَلَاتُکِ فِی بَیْتِکِ خَیْرٌ لَکِ مِنْ صَلَاتِکِ فِی حُجْرَتِکِ، وَصَلَاتُکِ فِی حُجْرَتِکِ خَیْرٌ مِنْ صَلَاتِکِ فِی دَارِکِ، وَصَلَاتُکِ فِی دَارِکِ خَیْرٌ لَکِ مِنْ صَلَاتِکِ فِی مَسْجِدِ قَوْمِکِ، وَصَلَاتُکِ فِی مَسْجِدِ قَوْمِکِ خَیْرٌ لَکِ مِنْ صَلَاتِکِ فِی مَسْجِدِی»
ازام حمید ساعدیه روایت است که: او نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت : ای رسول خدا من نماز پشت سر تو را دوست دارم. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:«میدانستم که تو دوست داری با من نماز بخوانی، اما نمازت در اتاقت بهتر از نمازت در حجرهات است و نمازت در حجرهات بهتر از نمازت در خانهات است و نمازت در خانهات بهتر از نمازت در مسجد قومت است و نمازت در مسجد قومت بهتر از نمازت در مسجد من است».
صحیح ابن خزیمة 1689
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَیْسَ صَلاَةٌ أَثْقَلَ عَلَى المُنَافِقِینَ مِنَ الفَجْرِ وَالعِشَاءِ، وَلَوْ یَعْلَمُونَ مَا فِیهِمَا لَأَتَوْهُمَا وَلَوْ حَبْوًا».
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:« هیچ نمازی بـر منافقین، دشوارتر از نمازهای صبح و عشاء نیست. ولی اگر می دانستند که در این نماز چه اجر عظیمی نهفته است، به صورت افتان و خیزان هم که می بود، حتماً در آن ها، شرکت می کردند».
بخاری 1/132 شماره 657